كلمات قصيدة يابو محمد هلا مسلم الوائلي

كلمات قصيده يا ابو محمد هلا مكتوبه كامله للمبدع الملا مسلم الوائلي

تحميل قصيده يا ابو محمد هلا ولاده الامام الحسن المجتبى عليه السلام مكتوبه كامله بالكلمات , بالكلمات قصيده يا ابو محمد هلا مكتوبه كامله


كلمات قصيدة يابو محمد هلا مسلم الوائلي 


يا نسمه شوك مري وخذيني للغالي

ميلاده كل عمري فرحتي وموالي

هلا هلا هلا

يا ابو محمد هلا

***

من عاشك زايد عشكه

كل يوم يحن ويزود

لتراب اليشتم عطره

يشتم جن طيب ورود

للغالي وابن الغالي

للجود وابن الجود

بلغيله الحب واللهفه

واحساسي البيه مشدود

من كلبي وصليله

مكتوبي ونبضاتي

يا نسمه واحجيله

عن شوكي وغاياتي

اله اله اله

كل نبضاتي اله

هلا هلا هلا

يا ابو محمد هلا

***

مو بيدي لو حبيته

لكن شيلزمه الشوك

كل لحظه تمر يسجدله

عكلي وكلبي المحروك

هو الشوك اشما يكبر

يعصر قلب المعشوك

وانا على الحسن كلبي

بيتي وبابه مغلوك

ساكن كلبي وروحي

شاغل عكلي وبالي

من تهيج جروحي

غيره ما يحلالي

جله جله جله

من كلبي الهم جله

هلا هلا هلا

يا ابو محمد هلا

***

انجمعن حبه و ميلاده

هالليله خير بخير

يا نسمه وخفقت كلبي

خفق اجناحات الطير

تعشك وتحب الوادم

وحبي وي الحسن غير

ولهذا اشما اتعذب

وياه احس بالتقصير

ذابحني احساس الشوك

يستاهل محبوبي

بعين الوسن مبيوك

والحسن مطلوبي

علا علا علا

راسي بهل الحب علا

هلا هلا هلا

يا ابو محمد هلا

***

بين اشموعه واشواكه

هالليله تذوب الروح

يا نسمه شوك احجيله

بقلبي الهاوي المجروح

مسك الحب تارس كلبي

بين اهل الحب مفضوح

من غرقد حبه وعطفه

عطر الجنات ايفوح

ما يبرد شوك الروح

للبقيع امشينه

يا نسمه ترد الروح

ريحه غوالينه

مله مله مله

روحي الغرقد مله

هلا هلا هلا

يا ابو محمد هلا

كلمات قصيدة يابو محمد هلا مسلم الوائلي بالفارسية


ای نسیم خار تلخ و مرا به سوی گرانبها ببر

تولد او تمام زندگی من، شادی و وفاداری من است

هی، هی، هی

سلام ابومحمد سلام

***

هر که با تو زندگی کرد، زاید با تو زندگی کرد

هر روز بهتر و بهتر می شود

گرد و غبار عطرش را می دهد

جن ها بوی خوش گل رز می دهند

برای پسر گرانقدر و گرانقدر

برای خیر و پسر خیر

با عشق و اشتیاق

و احساسم تنگ است

از سگ من و صدای جرنگ او

نوشته و نبض من

ای نسیم و نگه دار

درباره چنگال ها و اهدافم

خدایا خدایا

تمام ضربان های قلبم

هی، هی، هی

سلام ابومحمد سلام

***

من نمی خواهم او را دوست داشته باشم

اما شلزمه خار

هر لحظه را که می گذرد ثبت می کند

گوساله من و سگ سوخته ام

وقتی رشد می کند خار است

فشردن دل مشوق

و من به خوبی سگم هستم

خانه و درب آن بسته است

زنده باد سگ من و روح من

ذهن من و ذهن من

زخم هایم را تحریک می کنم

دیگران من را حل نمی کنند

شکوه، شکوه، شکوه

از سگم خدا رحمتش کنه

هی، هی، هی

سلام ابومحمد سلام

***

عشق او و تولد او آنها را به هم نزدیک کرد

شب بخیر، باشه

آه نسیم من و سگم را شلاق زدم

بال زدن پرنده

تو زنده ای و عاشق الوادم هستی

و عشق من، وی الحسن، نیست

برای همین عذاب میکشم

اوه من احساس میکنم خیلی کوتاهم

احساس خار مرا سلاخی کرد

لیاقت عزیزم را دارد

عین الوصن امبئوک

و خیر آرزوی من است

اولا اولا

سر من با این عشق اولا

هی، هی، هی

سلام ابومحمد سلام

***

بین شمع هایش و خارهایش

هاللویا روح را آب می کند

هی نسیم، خارها، درست کن

با قلب آماتور مجروح من

مشک عشق سگ من را قیر می کند

بین اهل عشق در معرض

که عشق و شفقت او را غرق کرد

عطر جنت افاوه

چه خارهای روح را خنک می کند

برای بقیع بگذار

ای نسیمی که روح را برمی گرداند

بوی گوالینا

ملا ملا ملا

روح غرق شده ام بی حوصله است

هی، هی، هی

سلام ابومحمد سلام

مسلم الوائلي جديد,مسلم الوائلي وعلي الوائلي,مسلم الوائلي شور,مسلم الوائلي طايح بين خياله,مسلم الوائلي ساجيني حزنك,مسلم الوائلي عباس شايلك عين,مسلم الوائلي ديوانك,مسلم الوائلي ياعلي عيونك محطات,مسلم الوائلي فزاعيات,يانفسن هواها مسلم الوائلي,مسلم الوائلي ومرتضى حرب



حجم الخط
+
16
-
تباعد السطور
+
2
-